سلام ..

	اگه قرار باشه یک هفته دیگه زنده باشم تقسیم بندی زمانیم به احتمال خیلی زیاد این مدلیه که :

	تا چند ساعت اولیه ناخوداگاه میرم تو خودم ،شاید بیشتر ترس از اون دنیا و تنهایی شب قبر وفکر کردن به گذشته و شاید هم کمی حسرت .بعدش شروع میکنم به زنگ زدن به تک تک افراد دور ونزدیک،حرف زدن با خانواده و دوستانم بدون اینکه کوچک ترین اشاره ای به اتفاقی که قراره برام بیفته بکنم فقط باهاشون حرف میزنم ،میگم میخندم خاطرات خوبی که باهاشون داشتم رو مرور میکنم و ازشون بابت اینکه کنارم بودن تشکر میکنم و میخوام که نبودن هام رو یا کوتاهی هام رو به مهربونی خودشون ببخشن و میذارم تا اگه اونها هم حرفی دارن بزنن.حق الناسی به گردنم باشه هم برم برای جبرانش و البته کارهای عقب مونده شرکت رو انجام میدم تا بعد از نبودنم مشکلی نباشه .

	بعدش شروع میکنم به ضبط کردن صدام برای آدم های عزیز زندگیم و توش حرفای دلمو و اینکه چقدر دوسشون دارم و ... رو میزنم حرفایی که شاید پای تلفن نشه گفت ،چون همیشه به موندگاری صدا بیشتر اعتقاد دارم تازه اینطوری اگه دلشون هم تنگ شد میتونن صدام رو بذارن و بشنون و مطمئن باشن که من اصلا از اتفاقی که تو این سن برام افتاده دلگیر و ناراحت نبودم که هیچ استقبال هم کردم و اینکه میدونم تمام تلاششون رو همیشه برای شادی و راحتی و ارامش من انجام دادن و ازشون بابت این کارا بینهایت متشکرم و اگه یه وقت کوتاهی ای هم بوده فقط از جانب من بوده که یه وقت خودشون رو سرزنش نکنن بابت هر چیزی،اینطوری هر بار که تو خلوتشون بخوان غصه بخورن یاد حرفام بیفتن و دلشون اروم شه ان شاالله .

	و احتمالا این پروسه سه روز طول میکشه ،و روز چهارم از همسر عزیزم میخوام که برنامه های کاریش رو برای چند روز کنسل کنه ،خودم هم همین کار رو میکنم و کوله پشتیم رو برمیدارم همراه عشقم به یه مسافرت چند روزه میریم به جایی که ارزوی قلبیمه .اولش میخواستم بگم دلم میخواد تنهایی این مسافرت رو انجام بدم ولی دیدم نمیشه ،از اونجایی که تا اخرین لحظه عمرم به همسرم تعهد دارم و ایشون هم حق دارن روزهای اخر زندگی کنار من باشن پس این مسافرت رو دوتایی میکنم ،با ایشون به مشهد میریم به امید خدا و از اونجا به بعد زمان باقیمونده رو تقسیم بندی میکنم. شب تا صبح حرم کنار اقا و خلوت با خدای خودم .هر چی حرف دارم باهاش میزنم ،یه دل سیر هم اقا رو زیارت میکنم .عقده این سال های دوری رو درمیارم و روزهاش رو هم حتما کنار عشقم سعی میکنم برم و بگردم و خاطرات خوش بسازیم کنار هم و کارهایی که ممکنه تا حالا انجام نداده باشیم رو انجام بدم. شب قبل از روز اخر هم برای پدر و مادر عزیزم یه بلیط هواپیما میگیرم که اگه دوست داشتن بیان پیشمون .هم زیارتی باشه و هم برای دیدار اخر خودم باهاشون و اونها با من شرایط جور شه.

	و بالاخره روز اخر وقتی حس میکنم از تعداد نفس هایی که سهمم بوده فقط چند تایی مونده ارزومه این اتفاق تو حرم اقا برام بیفته و تو شرایطی که عشق زندگیم و مادر و پدر مهربون و دوست داشتنیم کنارم هستن .اون زمان مسلما دلم میخواد کسی که با همه وجود دوسش دارم رو کنار خودم داشته باشم شاید به دلیل همون ترسی که گفتم.

	یکم طولانی شد دیگه،شرمنده.

 خدا الهی به خانواده این شهید بزرگوار و تمامی خانواده های معظم شهدای مدافع حرم صبر جمیل عطا کنه ...

انشاالله خود خانم زینب کبری(س) مراقبشون باشه

و الهی که هم نشینی با سید الشهدا قسمت این شهید عزیز و بقیه شهدای گرانقدرمون بشه.

 این آمار واقعا وحشتناک و تکان دهنده است،از هر سه دختر یه دختر زیر 18 سال و تازه یک سومش هم زیر 15 سال ؟!؟!؟!؟

دلایل مرگشون هم که دیگه جای خود داره 

خب اخه یه دختر تو اون سن چی از زندگی میدونه ،این چه ظلمیه آخه؟!؟!

خیلی این پست درد داشت .

 خدا کمک کنه اون دنیا شرمنده شهدا و خانواده هاشون نباشیم ...

 با سلام ...

خوندن این مطالب ،اونم تو این روزها میتونه تو روند انتخاب و تصمیم گیریمون موثر باشه ..

ممنون و موفق باشید ...

 

	شما هم لطفا حلال کنید آقای متین 23 ،

	امیدوارم باز یک زمانی برگردید

	من تو این مدت از مطالبتون خیلی استفاده کردم ..

	یا علی ..

	 

 

	سلام خدمت دوستان ...

	خواستم دو نکته رو در مورد مطالب بالا بیان کنم :

	یکیش اینه که دونستن اطلاعاتی از این دست فکر میکنم برای همه جالب و جذاب باشه ،بیرون کشیدن اعجاز علمی از دل قرآنی که 1400 سال پیش از طرف خدا برامون فرستاده شده تا با راهنمایی گرفتن ازش تو مسیر درست قدم برداریم باعث میشه ایمان و باورمون پررنگ تر و محکم تر بشه ،این مطلب اول که باید همینجا بابت مطرح کردن این موضوع از بانو نمازتو خوندی تشکر کنم ...

	اما نکته دوم اینجاست که من متوجه نشدم این نقدی که برخی از دوستان به اقای متین 23 وارد کردن برای چی بوده در حالی که خودشون چندین بار تاکید کردن که هدف دیگه ای از بیان مطالبشون دارن کما اینکه تشکر اولی که از بانوی نمازتو خوندی داشتن هم این رو میرسونه،فکر میکنم بهتر باشه جای اینکه فقط تاکید به این قسمت از حرفای ایشون داشته باشیم به قسمت های دیگه صحبت هاشون هم توجه کنیم مثل اونجایی که فرمودند بعد از اینکه معجزات رو از تک تک سوره ها و آیه ها بیرون کشیدیم قرار چی بشه و چیکار کنیم ...

	بازم میگم اینجا کسی دشمنی یا خدای نکرده قصد و غرضی نداره،بهتر نیست اگه اختلاف نظر و سلیقه ای هم هست تو فضای دوستانه تر برطرف بشه یا بدون جبهه گیری بپرسیم منظور اصلی اون فرد چی بوده؟!

	

	

	 

 چقدر خوب گفتی ،عالی بود گلم،ممنون 

انشالا خونه دل هممون ،همیشه و تو همه لحظات ،پر باشه از عطر و یاد خدا ...

 سلام...

تکبیره الاحرام باید باشه

 سلام...

خیلی عالی بود،موفق باشید ...

 

	با سلام ...

	بنده هم تا حدودی برداشت بانو حریم قدس رو داشتم ...

	کار را برای خدا نکن شاید یکی از تعاریفش این باشه که چون خداوند بی نیاز مطلقه و این ما هستیم که سراسر نیازیم ،مثل همین نماز خوندن و روزه گرفتن و ... که به خداوند چیزی نمیرسه بلکه تمام سود و منفعتش عاید خودمون میشه و بس ...

	برای خدا کار کن هم از دید من به این معناست که تو هر راهی که هستی ،تو هر شغل و مقامی که هستی و هر قدمی که برمیداری برای رضای خدا و خوشنودی خالق باشه وبس ،در واقع شاید اشاره به این داره که باید نیت کارهامون خدایی باشه و قدم هایی هم که برمیداریم در راه خدا و تعالی دین و اسلام باشه حالا تو هر پستی که هستیم،حرفی که میزنیم ،کاری که میکنیم و خلاصه همه چی ...

	میدونید یه جا خونده بودم که میگفت حتی خانم های خانه دار میخوان غذا برای همسرشون درست کنن یا منزل رو تمیز کنن یا لباس بشورن و جارو بکشن خلاصه حتی همین کارهای روزمره خونه رو که میخوان انجام بدن هم نیتشون برای خدا باشه  پیش خدا خیلی متفاوته،یعنی بگن خدایا برای رضای تو و خوشنودی تو به اخلاق بد شوهرم صبر میکنم یا کارهای منزل رو انجام میدم ،اون وقت یقین داشته باشن که اجر و ثواب اون کارها پیش خدا خیلی بیشتر از وقتیه که از روی اکراه و بی حوصلگی و عجله انجام بشه ...

	یه فرمایشی هم از آقا خونده بودم که الان دقیق یادم نیست ولی مضمونش این بود که :در کارها و عبادات باید قصد قربت کرد یعنی برای رضای خدا کار رو انجام داد و اینکه در اون صورت شاید ظاهر کار خیلی فرق نکنه ولی روح کار متفاوته ... (البته ببخشید اگه متن دقیقشون رو ذکر نکردم مدتی قبل خونده بودم)

	خلاصه اینکه برداشت من از اون جمله این بوده ..

	 

 بزرگی خدا رو شکر ...